ممکن است عبارات “طب مکمل (complementary)” ، “طب جایگزین (alternative )” و “طب یکپارچه (integrative )” را شنیده باشید، اما واقعا منظور و مفهوم این عبارات چیست؟
برای درک بهتر این عبارات در این مقاله به بررسی این اصطلاحات میپردازیم و تصویری مختصر از جایگاه و نقش مرکز ملی سلامت مکمل و یکپارچه آمریکا (NCCIH) در این زمینه از تحقیقات به شما خواهیم داد. اصطلاحات “طب مکمل” ، “طب جایگزین” و “طب یکپارچه” به طور مداوم در حال توسعه و پیشرفت هستند ، اما در حال حاضر ما در موسسه ملی بهداشت آمریکا این اصطلاحات زیر به صورت زیر تعریف میکنیم.
عبارت طب مکمل در مقایسه با عبارت طب جایگزین
طبق یک نظرسنجی ملی که در سال ۲۰۱۲ انجام شد، بسیاری از آمریکاییها – یعنی بیش از ۳۰ درصد از بزرگسالان و حدود ۱۲ درصد از کودکان – از رویکردهای از مراقبتهای بهداشتی استفاده میکنند که به طور معمول بخشی از مراقبتهای پزشکی معمولی نیستند یا ممکن است منشاء آنها خارج از روش معمول غربی باشد. هنگام توصیف این رویکردها، مردم اغلب از عبارات “جایگزین” و “مکمل” به جای یکدیگر استفاده میکنند ، اما این دو اصطلاح به مفاهیم مختلفی اشاره دارند:
- اگر از یک رویکرد فرعی همراه با پزشکی مرسوم و متداول استفاده شود، طب “مکمل” تلقی میشود.
- اگر از یک رویکرد فرعی به جای پزشکی مرسوم و متداول استفاده شود، طب “جایگزین” در نظر گرفته میشود.
اکثر افرادی که از رویکردهای غیراصلی (فرعی) پزشکی استفاده میکنند، از پزشکی معمول و متداول نیز استفاده میکنند.
علاوه بر اصطلاحات مکمل و جایگزین، ممکن است اصطلاح “پزشکی کاربردی (functional medicine)” را نیز شنیده باشید. این اصطلاح گاهی به مفهومی شبیه به سلامت یکپارچه اشاره میکند (در ادامه توضیح داده شده است)، اما ممکن است به رویکردی هم شباهت داشته باشد که طبیعتدرمانی (naturopathy) نام دارد (یک سیستم پزشکی که ترکیبی از شیوههای سنتی و رویکردهای مراقبتهای بهداشتی رایج در اروپا در طی قرن ۱۹ بوده است)
سلامتی یکپارچه
رویکرد سلامتی یکپارچه، رویکردهای پزشکی معمول و مکمل را به صورت هماهنگ گرد هم میآورد. سلامتی یکپارچه همچنین بر مداخلات چند حالته تأکید میکند ، که شامل دو یا چند مداخله مانند پزشکی معمول، تغییر شیوه زندگی، توانبخشی جسمانی، رواندرمانی و رویکردهای مکمل سلامتی در ترکیبات مختلف است، با تأکید بر درمان سیستم کل بدن فرد و نه به عنوان مثال با تمرکز فقط روی یک اندام از سیستم. سلامت برای مراقبت کامل و یکپارچه از افراد با هدف مراقبت هماهنگ بین ارائهدهندگان و موسسات مختلف پزشکی رویکردهای معمول و مکمل را با هم ادغام کرده است.
استفاده از رویکردهای یکپارچه برای سلامتی و تندرستی در محیطهای مراقبتی و پزشکی در سراسر ایالات متحده افزایش یافته است. محققان در حال حاضر در حال بررسی مزایای بالقوه سلامت یکپارچه در شرایط و بیماریهای مختلف مانند مدیریت درد برای افراد نظامی و جانبازان، تسکین علائم در بیماران سرطانی و برنامههایی برای ارتقاء رفتارهای مربوط به سبک زندگی سالم هستند.
سلامت کلی افراد یعنی چه؟
منظور از سلامت کلی، کمک به افراد برای بهبود و بازگرداندن سلامت خود در چند حوزه به هم پیوسته – بیولوژیکی، رفتاری، اجتماعی و محیطی – است نه فقط درمان بیماری. تحقیقات درمورد سلامت کلی افراد شامل گسترش درک ارتباط بین جنبههای مختلف سلامتی از جمله ارتباط بین اندامها و سیستمهای بدن است.
Photo by PhotoMIX Company from Pexels
رویکردهای سلامتی یکپارچه برای مدیریت درد برای پرسنل نظامی و جانبازان
درد مزمن یک مشکل رایج در بین پرسنل نظامی و سربازان قدیمی (و جانبازان) است. مرکز ملی سلامت مکمل و یکپارچه آمریکا (NCCIH)، وزارت امور سربازان ایالات متحده و سایر آژانسها از تحقیقات این زمینه حمایت میکنند تا ببینند آیا رویکردهای سلامتی یکپارچه میتوانند کمککننده باشند یا نه. مثلا:
- یک مطالعه که با بودجه NCCIH در حال توسعه یک مدل درمانی مبتکرانه است و شامل پزشکان طب مفصلی، ارائهدهندگان مراقبتهای اولیه و ارائهدهندگان سلامت روانی برای جانبازان مبتلا به درد ستون فقرات و بیماریهای روانی مرتبط است.
- سایر مطالعات تأمینشده توسط NCCIH در حال آزمایش تأثیرات مدیتیشن ذهنآگاهی، خود هیپنوتیزم یا سایر روشهای مکمل برای برنامههای مدیریت درد برای جانبازان هستند. هدف این است که به بیماران کمک کنیم تا احساس بهتری داشته باشند و عملکرد خود را بهبود دهند و نیاز آنها به داروهای ضددرد که میتوانند عوارض جانبی جدی داشته باشند، کاهش یابد.
برای کسب اطلاعات بیشتر درمورد مدیریت درد برای پرسنل نظامی و سربازان قدیمی، به وبسایت NCCIH بخش طب مکمل برای ارتش، سربازان و خانوادههای ایالات متحده مراجعه کنید.
رویکردهای یکپارچه برای مدیریت علائم در بیماران مبتلا به سرطان
مراکز درمانی سرطان که دارای برنامههای سلامتی یکپارچهی مراقبتهای بهداشتی هستند ممکن است خدماتی مانند طب سوزنی و مدیتیشن را برای کمک به مدیریت علائم و عوارض جانبی بیمارانی که تحت درمان (پزشکی) معمول سرطان قرار میگیرند ، ارائه دهند. اگرچه تحقیقات انجامشده درمورد ارزش بالقوه این برنامههای یکپارچه در مراحل اولیه خود است، اما برخی از مطالعات نتایج امیدوارکنندهای داشتهاند. به عنوان مثال، تحقیقات تأمینشده توسط NCCIH پیشنهاد کردهاند که:
- ماساژ درمانی ممکن است منجر به بهبود کوتاهمدت درد و خلقوخو در بیماران مبتلا به سرطان پیشرفته شود.
- بر اساس نتایج یک مطالعه اولیه، یوگا ممکن است خستگی مداوم را که برخی از زنان پس از درمان سرطان پستان تجربه میکنند، برطرف کند.
- تایچی (Tai chi) یا چی گونگ (qi gong) برای مدیریت علائمی مانند خستگی، مشکل خواب و افسردگی در بهبودیافتگان از سرطان نویدبخش بوده است.
رویکردهای یکپارچه و رفتارهای مرتبط با سبک زندگی سالم
سبک زندگی سالم مانند تغذیه مناسب، انجام فعالیت بدنی کافی و عدم استعمال دخانیات میتواند خطر ابتلا به بیماریهای جدی را در افراد کاهش دهد. تحقیقات در حال بررسی این موضوع است که آیا رویکردهای مکمل و یکپارچه در ترویج سبک زندگی سالم نقش دارند یا نه. مثلا:
- تحقیقات اولیه نشان میدهد که یوگا و درمانهای مبتنی بر مدیتیشن ممکن است به سیگاریها کمک کنند تا سیگار را ترک کنند.
- در مطالعهای که توسط موسسه ملی سرطان آمریکا تأمین شده است، پزشکان مکمل سلامت (متخصصان طب مفصلی، طب سوزنی و ماساژورها) با موفقیت آموزش دیده اند تا مداخلات ترک سیگار را بر اساس شواهد به بیماران خود ارائه دهند.
- یک مطالعه با بودجه NCCIH در حال انجام است که ببیند آیا برنامه مبتنی بر ذهنآگاهی که شامل کل افراد خانواده میشود میتواند کاهش وزن و اصلاح رفتارهای مربوط به خوردن را در نوجوانان دارای اضافه وزن بهبود بخشد یا خیر.
طب مکمل
رویکرد طب مکمل را میتوان بر اساس ورودی درمانی اصلی آنها (اینکه درمان چگونه انجام یا ارائه میشود) طبقهبندی کرد و می تواند شامل موارد زیر باشد:
- تغذیهای (مثلا رژیمهای غذایی خاص، مکملهای غذایی، گیاهان دارویی، پروبیوتیکها و درمانهای مبتنی بر میکروب).
- روانشناسی (مثلا مدیتیشن، هیپنوتیزم، موسیقی درمانی، ریلکسیشن درمانی).
- فیزیکی (مثلا طب سوزنی، ماساژ، دستکاری ستون فقرات).
- ترکیبی مانند روانشناسی و فیزیکی (مانند یوگا، تایچی، رقص درمانی، برخی از انواع هنر درمانی) یا روانشناختی و تغذیهای (مثل خوردن آگاهانه).
رویکردهای تغذیهای شامل چیزهایی است که NCCIH قبلاً تحت عنوان محصولات طبیعی طبقهبندی کرده است و رویکردهای روانی و/یا فیزیکی شامل مواردی است که با عنوان تمرینات ذهن و بدن شناخته میشد.
رویکردهای تغذیهای طب مکمل
این رویکردها شامل انواع محصولات گیاهی، مانند گیاهان دارویی (که به botanical نیز معروف هستند)، ویتامینها و مواد معدنی و پروبیوتیکها است. این محصولات به طور گستردهای در بازار عرضه میشوند ، بهراحتی در دسترس مصرفکنندگان قرار میگیرند و اغلب تحت عنوان مکملهای غذایی فروخته میشوند.
طبق نظرسنجی مصاحبه ملی سلامت ۲۰۱۲ (که توسط NHIS انجام شد)، که شامل یک نظرسنجی جامع درمورد استفاده از رویکردهای مکمل سلامت توسط آمریکاییها بود، ۱۷.۷ درصد از بزرگسالان آمریکایی در آن سال از مکمل غذایی غیر از ویتامینها و مواد معدنی استفاده کرده بودند. این محصولات در صدر نظرسنجی محبوبترین مداخله مکمل در سلامت بودند. رایجترین مکمل غذایی غیر ویتامینی و غیرمعدنی، روغن ماهی بود.
محققان مطالعات گسترده و دقیقی را بر روی چند مکمل غذایی انجام دادهاند ، اما غالباً نتایج نشان میدهد که این محصولات روی بیماریها وشرایط مورد مطالعه کار نمیکنند. تحقیقات درمورد بیماریهای دیگر در حال انجام است. اگرچه نشانههایی وجود دارد که برخی از آنها میتوانند مفید باشد، درمورد اثرات این محصولات در بدن انسان و ایمنی و تداخل احتمالی آنها با داروها و سایر محصولات طبیعی باید اطلاعات بیشتری کسب کرد.
رویکردهای روانی و فیزیکی طب مکمل
رویکردهای تکمیلی فیزیکی و/یا روانی شامل تایچی، یوگا، طب سوزنی، ماساژ درمانی، دستکاری ستون فقرات، هنر درمانی، موسیقی درمانی، رقص، کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی و … است. این رویکردها اغلب توسط یک مربی یا معلم آموزشدیده اجرا میشوند. NHIS در سال ۲۰۱۲ نشان داد که یوگا، دستکاری کایروپراکتیک (دیشنری آبادیس: فن ماساژ وجابجا کردن ستون فقرات) و استخودرمانی (osteopathic) و مدیتیشن از جمله محبوبترین رویکردهای مکمل سلامتی هستند که توسط بزرگسالان استفاده میشود. بر اساس تحقیقات NHIS در سال ۲۰۱۷، محبوبیت یوگا در سالهای اخیر به طرز چشمگیری افزایش یافته بود. ۹.۵ درصد بزرگسالان آمریکایی که در سال ۲۰۱۲ یوگا انجام میدادند در حالیکه این میزان به ۱۴.۳ درصد در سال ۲۰۱۷ رسیده بود. تحقیقات NHIS در سال ۲۰۱۷ همچنین نشان داد که استفاده از مدیتیشن از ۴.۱ درصد در سال ۲۰۱۲ به به بیش از سه برابر افزایش یافته بود و به ۱۴.۲ درصد در سال ۲۰۱۷ رسیده بود.
سایر رویکردهای روانشناختی و فیزیکی شامل تکنیکهای ریلکسیشن (مانند تمرینات تنفسی و هدایت تصورات) ، چی گونگ، هیپنوتراپی، روش فلدنکرایس (Feldenkrais)، تکنیک الکساندر (Alexander)، پیلاتس ، ادغام ساختاری رولفینگ (Rolfing Structural Integration) و ادغام روانی تراگر (Trager psychophysical integration) است.
یافتههای تحقیقات نشان میدهد که چند رویکرد روانی و فیزیکی، به تنهایی یا ترکیبی، برای شرایط و بیماریهای مختلف مفید هستند. چند نمونه شامل موارد زیر است:
طب سوزنی ممکن است به کاهش انواع دردهای مزمن مانند کمردرد، گردن درد و آرتروز/زانو درد کمک کند. طب سوزنی همچنین ممکن است به کاهش تعداد سردردهای تنشی و جلوگیری از سردردهای میگرنی کمک کند.
مدیتیشن ممکن است به کاهش فشار خون، علائم اضطراب و افسردگی و علائم سندرم روده تحریک پذیر و عود بیماری در افراد مبتلا به کولیت اولسروز کمک کند. مدیتیشن همچنین ممکن است برای افراد مبتلا به بیخوابی مفید باشد.
به نظر میرسد تایچی به بهبود تعادل و ثبات، کاهش کمردرد و درد ناشی از آرتروز زانو و بهبود کیفیت زندگی در افراد مبتلا به بیماریهای قلبی، سرطان و سایر بیماریهای مزمن کمک میکند.
یوگا ممکن است با از بین بردن استرس، بهبود خواب و تعادل برای سلامت عمومی افراد مفید باشد. یوگا همچنین ممکن است به کمردرد و گردن درد، اضطراب یا علائم افسردگی مرتبط با شرایط سخت زندگی، ترک سیگار و کیفیت زندگی افراد مبتلا به بیماریهای مزمن کمک کند.
میزان تحقیقات درمورد رویکردهای روانی و جسمی بسته به نوع مداخله متفاوت است. مثلا محققان مطالعات زیادی درمورد طب سوزنی، یوگا، دستکاری ستون فقرات و مدیتیشن انجام دادهاند ، اما مطالعات کمی درمورد بسیاری از رویکردهای دیگر انجام شده است.
سایر رویکردهای طب مکمل
برخی از رویکردهای مکمل ممکن است بهراحتی در هیچ یک از این گروهها قرار نگیرند. به عنوان مثال، شیوههای درمانگران سنتی، طب آیورودا، طب سنتی چینی، هومیوپاتی، طب طبیعی و طب کاربردی.
ترجمه اختصاصی توسط داروباکس
منبع: مرکز ملی پزشکی مکمل و یکپارچه آمریکا
( National Center for Complementary and Integrative Health (NCCIH), Complementary, Alternative, or Integrative Health: What’s In a Name? , Last Updated: April 2021)